خدای من! خواندمت پاسخم گفتی از تو خواستم عطایم کردی به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی به تو تکیه کردم نجاتم دادی، به تو پناه آوردم حمایتم کردی خدایا! از خیمهگاه رحمتت بیرونمان مکن از آستان مهرت نومیدان مساز آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان از درگاه خویشت ما را مران ای خدا مهربان! بر من روزی حلالت را وسعت بخش
و جسم و دینم را سلامت بدار و خوف و وحشتم را به آرامش و انست مبدل کن و از آتش جهنم رهایم ساز. خدای من! تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصلهای که من از تو گرفتهام. تو این قدر دلسوز منی! خدایا! تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟ تو کی غایت بودی که حضورت نشانه بخواهد؟ تو کی پنهان بودهای که ظهورت محتاج آیه باشد؟ کور باد آن چشمی که تو را ناظر خویش نبیند کور باد نگاهی که دیدهبانی نگاه تو را درنیابد بسته باد پنجرهای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود و زیان کار باد سودای بندهای که عشق تو نصیب ندارد. خدای من! مرا از سیطره ذلت بار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور بر اندام نشیند از شک و شرک رهاییام بخش خدای من! چگونه نومید باشم در حالی که تو امید منی! چگونه سستی بگیرم در حالی که تکیهگاه منی! خدای من! اگر آنچه از تو خواستهام. عنایت فرمایی محرومیت از غیر از آن زیان ندارد و اگر عطا نکنی و هر چه عطا جز آن منفعت ندارد یارب! یارب!یارب
|